ضربه مغزی، یکی از مشکلات رایج اما پرمخاطره ای است که میتواند تأثیرات عمیقی بر سلامت و کیفیت زندگی فرد بگذارد. این آسیب، که به نتیجه ضربه یا تکان شدید به سر ایجاد میشود، میتواند منجر به اختلالات شناختی، عاطفی و جسمانی متعددی گردد. علائم این وضعیت ممکن است به سرعت یا با تأخیر ظاهر شوند و شامل سردرد، سرگیجه، گیجی و حتی تغییرات در رفتار و خلقوخو باشند.
با توجه به افزایش آگاهی عمومی و رعایت اقدامات پیشگیرانه در ورزشها و مشاغل مختلف، میتوان از بروز بسیاری از موارد ضربه مغزی جلوگیری کرد. تشخیص سریع و ارائه درمان مناسب نیز نقش مهمی در بهبود پیشآگهی و کاهش عوارض بلندمدت این آسیب دارد. این مقاله به بررسی علل، نشانهها، روشهای تشخیص و درمان، و نیز تدابیر پیشگیرانه در مقابل ضربه مغزی میپردازد، تا مخاطبان بتوانند با افزایش دانش خود، از خطرات این آسیب جدی در امان بمانند.
ضربه مغزی چیست ؟
ضربه مغزی یا ترومای مغزی یکی از مهم ترین انواع آسیبهای مغزی است که به دلیل برخورد شدید یا تکان ناگهانی به سر ایجاد میشود. این نوع آسیب میتواند باعث تغییرات موقتی یا دائمی در عملکرد مغز گردد. ضربه مغزی معمولاً در نتیجه تصادفات رانندگی، سقوط، برخورد در ورزشها، حوادث شغلی و حتی خشونتهای جسمانی به وجود میآید. علائم ضربه مغزی میتوانند به طور سریع یا با تأخیر بروز کنند و شامل سردرد، سرگیجه، تهوع، اختلالات بینایی، گیجی و مشکلات حافظه باشند. در برخی موارد، علائم عاطفی و رفتاری مانند اضطراب، افسردگی و تغییرات ناگهانی در خلقوخو نیز مشاهده میشوند.
تشخیص ضربه مغزی نیازمند ارزیابیهای دقیق پزشکی است. معاینه فیزیکی، انجام تستهای نورولوژیک و استفاده از ابزارهای تصویربرداری مانند سیتی اسکن (CT) و امآرآی (MRI) به تشخیص دقیق کمک میکنند. درمان ضربه مغزی بسته به شدت آن متفاوت است؛ موارد خفیف ممکن است با استراحت و مراقبتهای حمایتی بهبود یابند، در حالی که موارد شدیدتر نیازمند درمانهای تخصصی مانند دارودرمانی، فیزیوتراپی و مشاوره روانشناختی هستند.
پیشگیری از ضربه مغزی اهمیت بالایی دارد. استفاده از کلاه ایمنی در ورزشها و فعالیتهای پرخطر، رعایت قوانین رانندگی و ایجاد محیطهای کاری ایمن میتواند به کاهش موارد این آسیب کمک کند. همچنین، آگاهیبخشی به جامعه در زمینه شناسایی علائم اولیه و نیاز به مراجعه فوری به پزشک میتواند نقش مهمی در کاهش عوارض بلندمدت ضربه مغزی داشته باشد. به طور خلاصه، شناخت و مدیریت صحیح ضربه مغزی، کلید بهبود سریعتر و جلوگیری از مشکلات جدیتر در آینده است.
اهمیت آگاهی از ضریه مغزی چیست ؟
آگاهی از ضربه مغزی اهمیت بسیاری در پیشگیری، تشخیص زودهنگام و مدیریت صحیح این آسیب دارد. ضربه مغزی میتواند تأثیرات گستردهای بر سلامت جسمی، شناختی و روانی افراد بگذارد و بدون تشخیص و درمان مناسب، عوارض بلندمدتی همچون اختلالات حافظه، مشکلات تمرکزی و تغییرات رفتاری را به همراه داشته باشد. آموزش عمومی درباره علل، علائم و راههای پیشگیری از ضربه مغزی میتواند به کاهش میزان وقوع این آسیب کمک کند. برای مثال، در ورزشهای پرخطر و فعالیتهای روزمره، استفاده از تجهیزات ایمنی مناسب و رعایت پروتکلهای ایمنی میتواند از بروز بسیاری از موارد جلوگیری کند.
علاوه بر این، آگاهی از علائم اولیه ضربه مغزی مانند سردرد شدید، سرگیجه، تهوع، گیجی و تغییرات خلقوخو بسیار حیاتی است. شناخت این علائم میتواند افراد را به جستجوی کمک پزشکی فوری ترغیب کند، که این امر نه تنها به بهبود سریعتر کمک میکند، بلکه میتواند از بروز عوارض جدیتر جلوگیری نماید. نقش خانوادهها، مدارس و نهادهای ورزشی در افزایش آگاهی و ارائه آموزشهای لازم به افراد جوان و پرخطر قابل توجه است.
در محیطهای کاری نیز آموزش کارکنان درباره خطرات و علائم ضربه مغزی و ایجاد شرایط ایمن میتواند از بروز بسیاری از حوادث جلوگیری کند. همچنین، آگاهیبخشی به عموم جامعه از طریق برنامههای رسانهای و کمپینهای اطلاعرسانی میتواند منجر به افزایش شناخت و حساسیت عمومی به این مسئله گردد. به طور کلی، افزایش آگاهی و دانستههای عمومی درباره ضربه مغزی نهتنها باعث کاهش وقوع این آسیب میشود بلکه به بهبود سریعتر و کاهش عوارض طولانیمدت آن کمک شایانی میکند.
مهمترین دلایل ایجاد ضربه مغزی چیست ؟
ضربه مغزی عمدتاً ناشی از ضربات شدید و ناگهانی به سر است که میتواند دلایل متعددی داشته باشد. یکی از مهمترین علل ضربه مغزی، تصادفات رانندگی است؛ در این موارد، برخوردهای شدید و ناگهانی به سر، حتی با وجود استفاده از کمربند ایمنی، میتواند باعث آسیبهای جدی به مغز شود. سقوط از ارتفاع نیز یکی دیگر از علل شایع ضربه مغزی است و میتواند در محیطهای کاری، فعالیتهای ورزشی مانند کوهنوردی یا حتی در محیط خانه رخ دهد که اغلب در افراد سالخورده یا کودکان اتفاق میافتد. ورزشهای برخوردی مانند فوتبال، هاکی، و بوکس نیز به دلیل تماسهای فیزیکی شدید، از عوامل دیگر ایجاد ضربه مغزی هستند. علاوه بر این، خشونت فیزیکی و حملات به سر نیز میتواند باعث آسیب به مغز شود. این نوع از آسیبها میتواند به دلیل درگیریهای خیابانی، خشونت خانگی یا حملات مجرمانه رخ دهد. در محل کار، به خصوص در صنایع سنگین و ساختمانسازی، عدم رعایت اصول ایمنی و استفاده نکردن از تجهیزات حفاظتی مانند کلاه ایمنی میتواند منجر به ضربه مغزی شود. سقوط اشیا سنگین یا برخورد با تجهیزات نیز در این مکانها شایع است. همچنین، حوادث ورزشی و تفریحی مرتبط با اسبسواری، دوچرخهسواری و اسکیتسواری نیز از دیگر عوامل خطرزا هستند. در نهایت، نقش دیگری که نباید از آن غافل شد، اختلالات تردد و خطاهای انسانی در فعالیتهای روزمره است که میتواند منجر به برخوردها و سقوطهای ناگهانی شود. تاکید بر استفاده از تجهیزات ایمنی، آموزشهای لازم و افزایش آگاهی عمومی درباره این عوامل میتواند نقش مهمی در کاهش وقوع ضربه مغزی داشته باشد.
علائم و نشانه های ضربه مغزی
ضربه مغزی میتواند طیف گستردهای از علائم و نشانهها را به همراه داشته باشد که بسته به شدت آسیب و ناحیه درگیر در مغز، متغیر هستند. علائم ضربه مغزی معمولاً به دو دسته علائم جسمی و علائم شناختی-رفتاری تقسیم میشود. از لحاظ جسمی، شایعترین علائم شامل سر درد شدید و مستمر، سرگیجه و عدم تعادل، تهوع و استفراغ، تاری دید یا دوبینی، و حساسیت به نور و صدا میباشند. علاوه بر این، ضعف یا بیحسی در اندامها و از دست دادن هوشیاری، حتی به صورت موقت، نشانههای مهمی از شدت ضربه مغزی هستند.
در بخش شناختی-رفتاری، مشکلات حافظه و تمرکز، گیجی، و اختلالات خواب از جمله علائم بارزاند. افرادی که دچار ضربه مغزی شدهاند ممکن است دچار ناتوانی در به یاد آوردن حوادث قبل یا بعد از آسیب شوند. تغییرات رفتاری و خلقی مانند اضطراب، افسردگی، تحریکپذیری و نوسانات خلقی نیز از دیگر نشانههای قابل توجه میباشند. در موارد شدیدتر، امکان دارد که فرد با مشکلات گفتاری، ناتوانی در تشخیص زمان و مکان، یا حتی مشکلات بلع و تنفس مواجه شود.
مهم است که این علائم را جدی گرفته و در صورت مشاهده آنها، فرد بلافاصله تحت مراقبت پزشکی قرار گیرد.
تشخیص ضربه مغزی چگونه انجام میشود ؟
تشخیص ضربه مغزی فرآیندی پیچیده و چند مرحلهای است که نیازمند ارزیابی دقیق و جامع از طرف جراح مغز و اعصاب میباشد. اولین قدم در این فرآیند، معاینه فیزیکی کامل بیمار است. پزشک با بررسی علائم بالینی مانند واکنشهای عصبی، توانایی حرکتی، و تعادل، تلاش میکند تا وجود و شدت ضربه مغزی را مشخص کند. یکی از ابزارهای مهم در تشخیص ضربه مغزی، استفاده از مقیاس گلاسگو کما (GCS) است که به پزشک کمک میکند سطح هوشیاری بیمار را ارزیابی کند. این مقیاس نمرهای از 3 تا 15 به بیمار اختصاص میدهد، که نمره پایینتر نشاندهنده شدت بیشتر ضربه مغزی است.
علاوه بر معاینات بالینی، تصویربرداریهای پزشکی نقش کلیدی در تشخیص دقیق ضربه مغزی ایفا میکنند. سیتی اسکن و ام آر آی (MRI) از جمله روشهای تصویربرداری هستند که به پزشک امکان میدهند تا آسیبهای داخلی مغز مثل خونریزی مغزی، تورم یا شکستگیهای احتمالی جمجمه را شناسایی کند. این تصاویر به تشخیص شدت و مکان دقیق آسیبهای مغزی کمک میکنند و اطلاعات حیاتی برای برنامهریزی درمان ارائه میدهند.
در کنار این ابزارها، ارزیابیهای شناختی و روانشناختی نیز ممکن است برای بررسی تغییرات در حافظه، توجه، و تواناییهای شناختی بیمار انجام شود. این ارزیابیها میتوانند شامل تستهای عملکرد شناختی و پرسشنامههایی برای شناسایی هرگونه تغییرات رفتاری یا احساسی باشند.
تشخیص زودهنگام و دقیق ضربه مغزی بسیار حیاتی است؛ چرا که میتواند از بروز عوارض بلندمدت جلوگیری کرده و روند بهبودی را تسریع بخشد. بدین منظور، همکاری نزدیک بین بیمار، تیم پزشکی، و در صورت نیاز متخصصان رشتههای مختلف ضروری است. آگاهی از علائم هشداردهنده و مراجعه به موقع به پزشک میتواند تأثیر قابل توجهی در نتیجه نهایی درمان داشته باشد.
درمان ضربه مغزی به چه روشهایی انجام میشود؟
درمان ضربه مغزی روشهای متنوعی دارد که بر اساس شدت آسیب و نیازهای خاص هر بیمار تعیین میشود. برای موارد خفیف، استراحت و مراقبتهای خانگی اغلب کافی است. فعالیتهای بدنی و فکری باید به حداقل برسند تا مغز فرصت بهبودی داشته باشد. مدیریت درد نیز با تجویز مسکنهایی مانند استامینوفن امکانپذیر است. در موارد متوسط تا شدید، ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان و تحت نظر بودن وجود داشته باشد. تجویز داروهایی برای کنترل فشار داخل جمجمه، جلوگیری از تشنج، و مدیریت علائم دیگر نیز بخشی از درمان است.
روشهای تصویربرداری مانند ام آر آی و سیتی اسکن به پزشکان کمک میکنند تا حجم و محل دقیق آسیب را تعیین کنند و بر اساس آن برنامهریزی درمان را انجام دهند. فیزیوتراپی نیز یکی از روشهای مهم در درمان ضربه مغزی است که به بهبود توانایی حرکتی و بازگشت به فعالیتهای روزمره کمک میکند. در کنار فیزیوتراپی، کاردرمانی نقش مهمی در بازیابی مهارتهای روزمره و تواناییهای شناختی دارد.
رویکردهای روانشناختی و مشاورهای نیز جایگاهی ویژه در درمان ضربه مغزی دارند. افرادی که دچار تغییرات خلقی، اضطراب یا افسردگی شدهاند، ممکن است نیاز به جلسات مشاوره یا رواندرمانی داشته باشند. همچنین، حمایت خانواده و دوستان در دوره بهبودی نقشی کلیدی ایفا میکند. در موارد شدیدتر، تیمی چندتخصصی شامل متخصصان مغز و اعصاب، جراحان مغز، روانشناسان و فیزیوتراپ ها برای ارائه بهترین مراقبتها و تسهیل روند بهبودی بیمار همکاری میکنند. رعایت دستورالعملهای پزشکی و پیگیری منظم میتواند سرعت بهبودی را افزایش داده و از بروز عوارض بلندمدت جلوگیری کند.
پیشگیری از ضربه مغزی
پیشگیری از ضربه مغزی نیازمند اتخاذ مجموعه ای از اقدامات ایمنی در زندگی روزمره و محیطهای مختلف است. یکی از اساسیترین اقدامات، استفاده از تجهیزات ایمنی مناسب در فعالیتهای پرخطر مانند ورزشهای تماسی، دوچرخهسواری، و اسکیتسواری است. کلاه ایمنی به عنوان یک ابزار حیاتی میتواند از بروز صدمات شدید به سر جلوگیری کند. رعایت اصول ایمنی در رانندگی نیز بسیار مهم است؛ استفاده از کمربند ایمنی، رعایت سرعت مجاز، و اجتناب از استفاده از تلفن همراه حین رانندگی میتواند احتمال بروز تصادفات و در نتیجه ضربه به سر را به شدت کاهش دهد.
در منازل و محلهای کار نیز باید اقدامات پیشگیرانه انجام شود. نصب نردهها و حفاظهای ایمنی در پلهها و استفاده از کفپوشهای لغزشی در محیطهای کاری میتواند از زمین خوردن و سقوط جلوگیری کند. همچنین، ایجاد فرهنگ ایمنی در محیط کار از طریق آموزش کارکنان درباره اصول ایمنی و استفاده صحیح از تجهیزات میتواند نقشی کلیدی در کاهش حوادث محل کار داشته باشد.
آگاهی بخشی و آموزش عمومی نیز یکی از راههای مؤثر دیگر در پیشگیری از ضربه مغزی است. آموزش کودکان و نوجوانان درباره اهمیت حفاظت از سر و چگونگی رفتار ایمن در محیطهای مختلف، موجب کاهش احتمال بروز صدمات میشود. برنامههای آموزشی عمومی میتوانند شامل اطلاعات درباره علائم اولیه ضربه مغزی و اهمیت مراجعه فوری به پزشک باشند، که این امر میتواند از بروز عوارض بلندمدت جلوگیری کند. در نهایت، تقویت و رعایت قوانین و مقررات مرتبط با ایمنی میتواند نقشی مؤثر در کاهش میزان ضربه مغزی در جامعه ایفا کند.
عوارض بلند مدت ضربه مغزی
عوارض بلند مدت ضربه مغزی میتوانند بسیار متنوع و در مواردی نگرانکننده باشند، به ویژه اگر آسیب به درستی مدیریت نشود یا درمان کافی صورت نگیرد. یکی از عمدهترین عوارض، مشکلات شناختی مثل کاهش حافظه، تمرکز و سرعت پردازش اطلاعات است که میتواند عملکرد فرد در زندگی روزمره و محیط کار را تحت تأثیر قرار دهد. مشکلات شناختی ممکن است با تغییرات خلق و خو همراه شوند؛ برخی از افراد دچار افسردگی، اضطراب، تحریکپذیری و نوسانات خلقی میشوند که میتواند روابط شخصی و اجتماعی آنها را به خطر بیندازد.
در کنار این عوارض، مشکلات جسمانی نیز ممکن است به طولانیمدت ادامه پیدا کنند. سردردهای مزمن، سرگیجه، و اختلالات خواب از جمله مشکلاتی هستند که میتوانند کیفیت زندگی را به شدت کاهش دهند. برخی از افراد ممکن است تغییرات در حواس خود را تجربه کنند، مانند کاهش دید یا شنوایی، که این امر میتواند نیازمند مداخلات پزشکی و توانبخشی باشد.
مشکلات حرکتی و تعادلی نیز از دیگر عوارض طولانیمدت ضربه مغزی هستند که میتوانند نیاز به فیزیوتراپی و کاردرمانی داشته باشند. در موارد شدیدتر، بیماران ممکن است دچار نشت مایع مغزی نخاعی از بینی، تشنج و مشکلات عصبی دیگر شوند که نیازمند نظارت و مدیریت پزشکی مداوم است.
علاوه بر این، خطر بروز بیماری های مغزی مانند بیماری آلزایمر و پارکینسون در افراد دارای سابقه ضربه مغزی افزایش مییابد. مطالعات نشان دادهاند که آسیبهای مکرر به سر ممکن است روند پیری مغز را تسریع کرده و ریسک این بیماریها را افزایش دهند. بنابراین، شناخت و مدیریت صحیح عوارض طولانیمدت ضربه مغزی حیاتی است تا افراد بتوانند به بهترین شکل ممکن زندگی خود را ادامه دهند و از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار باشند.
ضربه مغزی در کودکان
ضربه مغزی در کودکان یکی از نگرانیهای مهم والدین و پزشکان است، زیرا کودکان به دلیل فعالیتهای بدنی پرشور و کنجکاوی طبیعی خود بیشتر در معرض خطر قرار دارند. این نوع آسیبها میتوانند به دلایل مختلفی از جمله سقوط از ارتفاع، تصادفات وسایل نقلیه، ورزشهای تماسی، و حتی بازیهای روزمره ایجاد شوند. علائم ضربه مغزی در کودکان ممکن است با بزرگسالان متفاوت باشد و شامل نشانههایی نظیر خواب آلودگی غیرطبیعی، بدخلقی، تغییر در رفتار، کاهش تمرکز، و مشکلات تعادلی باشد. در نوزادان و کودکان کوچکتر، ممکن است تغییرات خواب، بیقراری و تغذیه نامناسب دیده شود.
تشخیص ضربه مغزی در کودکان نیازمند دقت و حساسیت خاصی است، زیرا آنها ممکن است قادر به بیان دقیق علائم خود نباشند. پزشکان معمولاً از روشهای تصویربرداری مانند سیتی اسکن و امآرآی استفاده میکنند تا آسیبهای داخلی را بررسی کنند. همچنین، معاینات عصبی و ارزیابیهای شناختی ممکن است برای تشخیص دقیقتر و تعیین شدت آسیب انجام شود.
درمان ضربه مغزی در کودکان معمولاً شامل استراحت کامل، پرهیز از فعالیتهای جسمانی و ذهنی شددید، و رعایت توصیههای پزشکی است. والدین باید به تغییرات رفتاری و فیزیکی کودکان خود توجه کنند و در صورت مشاهده هرگونه علائم نگرانکننده، فوراً به پزشک مراجعه کنند. بهرهگیری از روشهای پیشگیری مانند استفاده از کلاه ایمنی در هنگام دوچرخهسواری، نصب نردههای ایمنی در پلهها، و ایجاد محیطهای بازی امن میتواند نقش مؤثری در کاهش خطر ضربه مغزی در کودکان ایفا کند.
آگاهی بخشی به والدین، مربیان و معلمان نیز بسیار حیاتی است، چرا که تشخیص و مدیریت سریع ضربه مغزی میتواند از بروز عوارض بلندمدت جلوگیری کرده و به بهبود سریعتر کودکان کمک کند.
ضربه مغزی در افراد مسن
ضربه مغزی در افراد مسن یکی از چالشهای جدی در حوزه سلامت است که توجه ویژهای میطلبد. با افزایش سن، سیستم عصبی افراد ضعیفتر شده و اتصال های عصبی کندتر عمل میکنند، این وضعیت آنان را بهویژه در معرض آسیبهای مغزی قرار میدهد. از جمله علت های شایع ضربه مغزی در افراد مسن میتوان به افتادن، تصادفات وسایل نقلیه، و حتی برخی فعالیتهای روزمره اشاره کرد. افتادن که بهواسطه مشکلات تعادلی و ضعف عضلانی رخ میدهد، یکی از شایعترین موارد ضربه مغزی در این گروه سنی است. تشخیص ضربه مغزی در افراد مسن ممکن است با چالشهای بیشتری مواجه شود، چرا که علائم آن ممکن است با نشانههای بیماریهای دیگری مانند زوال عقل یا افسردگی اشتباه گرفته شود. علائمی نظیر سردرد پایدار، گیجی، گیجی لحظاتی و مشکلات حافظه میتوانند نشاندهندهٔ آسیب مغزی باشند.
درمان ضربه مغزی در افراد مسن نیاز به مدیریت چندجانبه و همکاری تیمهای پزشکی مختلف دارد. علاوه بر درمانهای رایج مانند استراحت، داروهای مسکن و توانبخشی، ممکن است نیاز به تغییرات در محیط زندگی فرد باشد تا خطرات احتمالی کاهش یابد. دخالتهای پیشگیرانه همچون نصب دستگیرههای ایمنی در حمام و دستشویی، جلوگیری از مصرف داروهایی که روی تعادل فرد تأثیر میگذارند و آموزشهای مرتبط با حفظ تعادل و تقویت عضلات نیز میتوانند نقش مهمی در کاهش بروز ضربه مغزی ایفا کنند. توجه به سلامت عاطفی و روانی افراد مسن نیز اهمیت بسیاری دارد، زیرا ضربه مغزی میتواند منجر به افزایش افسردگی و انزوا شود. در نهایت، آگاهی و آموزش خانواده و مراقبان، کلید موفقیت در پیشگیری و مدیریت ضربه مغزی در این گروه حساس جامعه است.
ضربه به سر تا چند ساعت خطرناک است
ضربه به سر میتواند عواقب جدی و تهدیدکنندهای برای سلامت داشته باشد، بهویژه در ساعات اولیه پس از حادثه که اهمیت توجه و نظارت بر قربانی به حداکثر میرسد. نگرانی اصلی در ساعات اولیه بعد از ضربه به سر، بروز علائم و نشانههایی است که ممکن است نشاندهنده آسیب جدی مغزی یا خونریزی داخلی باشد. معمولاً این بازه زمانی حیاتی را تا ۲۴ ساعت پس از ضربه در نظر میگیرند، اما بیشترین خطر در ۴ تا ۶ ساعت اول است. در این مدت، علائمی نظیر سردرد شدید، حالت تهوع و استفراغ، گیجی، عدم تعادل، تاری دید، و از دست دادن هوشیاری میتوانند هشداردهنده باشند و نیازمند اقدام فوری پزشکی هستند.
از آنجا که برخی علائم ممکن است به تدریج ظهور کنند، حتی پس از یک ضربه به ظاهر خفیف نیز باید مراقب بود و فرد را تحت نظارت دقیق قرار داد. کودکان و افراد مسن بهویژه در این مورد آسیبپذیر هستند و نیاز به مراقبت بیشتر دارند، زیرا ممکن است نتوانند علائم خود را بهخوبی بیان کنند یا علائم آنها با سایر وضعیتهای پزشکی اشتباه گرفته شود. نظارت مداوم در طی این ساعات همچنین شامل ارزیابی مکرر وضعیت هوشیاری و واکنشهای عصبی است.
اقدام سریع و مؤثر در صورت مشاهده هر یک از علائم نگرانیآور میتواند تفاوت بزرگی در پیشگیری از عواقب بلندمدت و جدی داشته باشد. به عنوان یک قاعده کلی، هرگاه شک و تردیدی در مورد شدت ضربه به سر وجود داشته باشد، بهتر است با مراجعه به مراکز اورژانس اقدامات لازم را انجام داد تا خطرات احتمالی به حداقل برسد. این دوره زمانی حساس و حیاتی را جدی گرفتن، میتواند نجاتبخش باشد.
https://www.ninds.nih.gov/health-information/disorders/traumatic-brain-injury-tbi